سرداران ایرانی مبتکر جنگهای پارتیزانی را بشناسید؛ از سورنا تا سردار سلیمانی در این مطلب به معرفی چند تن از سرداران ایرانی که خار چشم دشمنان این مرز و بوم از ایران باستان تا عصر حاضر شدند، پرداخته شده است. به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، خودروی حامل سردار شهید قاسم سلیمانی بامداد جمعه در بغداد هدف حمله آمریکا قرار گرفت و فاتح مبارزه سخت و گسترده با داعش به شهادت رسید، اما این بیشه از شیران خالی نیست و نمیشود. به همین دلیل زندگینامه چند تن از سرداران ایرانی که خار چشم دشمنان این مرز و بوم از ایران باستان تا عصر حاضر شدند، منتشر میشود. سپهبد سورنا؛ مبدع جنگ پارتیزانی شاید کسی نداند که مبدع جنگ پارتیزانی ایرانیان بودند. این نوع جنگ را سپهبد سورنا فرمانده ایرانی با سپاهی اندک و تاکتیکی خاص در سال ۵۳ پیش از میلاد در برابر کراسوس با ۴۲ هزار سرباز به مرزهای اشکانیان در کارهه (حران ـ مرزفعلی ترکیه/ سوریه) ابداع کرد و رومیان را شکست داد و نه تنها رومیان بلکه پسرش نیز در این جنگ کشته شدند. این شکست آن اندازه برای رومیان دردناک بود که سنای روم به بررسی علت شکست این جنگ پرداخت و نوع جنگ را پارتییا نامیدند. در این جنگ سورنا از تاکتیک و سلاحهای تازه استفاده کردند. هر سرباز سوار ایرانی با خود مشک کوچکی پر از آب حمل میکرد و دچار تشنگی نمیشد. به پیادگان با مشکهایی که بر شترها بار بود آب و مهمات میرساندند. سربازان ایرانی به نوبت و با تاکتیک خاصی که برای رومیان تازگی داشت از میدان [نبرد]خارج میشدند و به استراحت میپرداختند. سواران ایران قادر به تیراندازی از پشت سر بودند. ایرانیان کمانهای تازه اختراع کرده بودند که با آنها توانستند پای پیادگان رومی را که با سپرهای بزرگ در برابر آنان و برای محافظت از سواران قلعه درست کرده بودند به زمین بدوزند. ایرانیان دارای زوبینهای دوکی شکل بودند که با دستگاه کاملا تازهای تا فاصله دور پرتاب میشد. شمشیرهای آنان شکننده نبود. هر واحد تنها از یک نوع سلاح استفاده میکرد و مانند رومیان خودرا سنگین نمیکردند. سربازان ایرانی حق عقبنشینی و تسلیم شدن نداشتند و تا آخرین نفس باید میجنگیدند. این بود که روم شکست خورد و هفت لژیون را به طور کامل از دست داد و به چهار لژیون دیگر تلفات سنگین وارد آمد. سردار آریو برزن؛ جنگ تا آخرین قطره خون یکی از سرداران بزرگ تاریخ ایران که از دشمن نهراسید و تا آخرین قطره خون مقاومت کرد، آریو برزن بود. او آخرین حلقه مقاومت ایرانیان در برابر اسکندر مقدونی بود. او پیشنهاد اسکندر مقدونی که گفت مقاومت را ترک کن تا فرمانده ایران شوی را رد کرد و گفت من ماموریت دارم از وطنم دفاع کنم. اسکندر که اسیر مقاومت جانانه او شده بود، دستور داد تا او را با تیر از راه دور بزنند. آنقدر با تیر و نیزه به او زدند که یک نقطه سالم در بدن او نماند. اسکندر مقدونی پس از پیروزی در سومین جنگ خود با ایرانیان که به یا گوگامل مشهور است در سال ۳۳۱ پیش از میلاد مسیح، بابل و شوش و استخر (در استان فارس کنونی) را از آن خود ساخت و تصمیم به دست یافتن به پارسه گرفت و به سوی پایتخت ایران حرکت کرد. اسکندر سپاه خود را به دو بخش تقسیم کرد. یکی از بخشها به فرماندهی شخصی به نام پارمن یونوس از راه جلگه رامهرمز و بهبهان به سوی پارسه حرکت کرد و خود اسکندر نیز با سپاه سبک اسلحه از راه کوهستان (کوههای کهگیلویه) روانه پایتخت ایران شد و در تنگههای در بند پارس (برخی آن را تک آب و گروهی آن را تنگ آری میدانند) با مقاومت ایرانیان روبهرو شد. در جنگ در بند پارس آخرین پاسداران ایران با شماری اندک به فرماندهی آریوبرزن در برابر سپاهیان پرشمار اسکندر مقدونی دلاورانه از میهن خویش دفاع کردند و بیپروا با سپاهیان اسکندر به مقابله پرداختند. این دلاوران، بسیاری از نیروهای دشمن را به خاک نشاندند و سرانجام توانستند سپاه اسکندر را به عقبنشینی وادارند. با وجود آریوبرزن و پاسدارانی که جانانه از میهن خویش دفاع میکردند، گذر سپاهیان اسکندر از این تنگههای کوهستانی غیرممکن بود. پس اسکندر به نقشه جنگی ایرانیان در جنگ ترموپیل روی آورد و با کمک یک اسیر ایرانی آریوبرزن را دور زد و از بیراههها و تنگههای سخت کوهستانی خود را به پشت سربازان پارس رسانید و آنان را به محاصره گرفت. آریو برزن با ۴۰ سواره و ۵ هزار سرباز پیاده و وارد کردن تلفات سنگین به دشمن، خط محاصره اسکندر را شکست و برای یاری به پایتخت به سوی پارسه شتافت؛ ولی سپاهیانی که اسکندر دستور داده بود از راه جلگه به طرف پارسه بروند، پیش از رسیدن او به شهر دست یافته بودند. آریو برزن با وجود دست تصرف پایتخت به دست سربازان اسکندر و در حالی که سپاهیان دشمن سخت در حال تعقیب او بودند، حاضر به تسلیم نشد و آنقدر در پیکار با دشمن پافشاری کرد که همه یارانش از پای افتادند و جنگ وقتی به پایان رسید که آخرین سرباز پارسی تحت فرمان آریوبرزن به خاک افتاده بود. نادرشاه افشار؛ درسی فراموش نشدنی به دشمنان ایران نادرقلی ملقب به نادرشاه از ایل افشار پادشاه ایران و بنیانگذار دودمان افشاریه است. او از مشهورترین پادشاهان ایران پس از اسلام است و بسیاری از مورخین او را قدرتمندترین پادشاه ایرانی بعد اسلام میدانند که سرکوب افغانها و بیرون راندن عثمانی و روسیه از کشور و تجدید استقلال ایران و نیز فتح هندوستان و ترکستان و جنگهای پیرزومندانه او سبب شهرت بسیارش گشت. به او در اروپا لقب آخرین جهانگشای شرق» دادهاند. در آن زمان افغانها به رهبری محمود افغان اصفهان را تصرف کرده و شاه سلطان حسین صفوی را به قتل رسانده بودند. محمود افغان نیز که تنها بر اصفهان و نواحی اطراف آن حکومت میکرد، کمی بعد بهدست پسر عمویش بهنام اشرف افغان بهقتل رسید. نادر به شاه طهماسب دوم پیوست و سردار سپاه او شد. سپس خراسان را به تصرف خود در آورد. وی پس از آن، برای بهقدرت رساندن شاه طهماسب با افغانها وارد جنگ شد و رییس افغانها یعنی اشرف افغان را در مهماندوست در نزدیکی دامغان و سپس در مورچه خورت اصفهان و برای بار سوم در زرقان فارس شکست داد. او سپس در تعقیب اشرف، افغانستان را مورد تاخت و تاز قرار داد و قبایل این دیار را مطیع خود کرد. بدین ترتیب پس از هفت سال شورش افغانها به پایان رسید. بیشتر جنگهای نادر، برای تثبیت مرزهای طبیعی و سنتی ایران زمین بود که از یک سو، شانه به شانه مستملکات عثمانی میسایید و از سوی دیگر، تا قندهار و تنگه خیبر در سرحدات هندوستان کشیده میشد. او تقریباً تمام دوران فرمانرواییاش را در لشکرکشی گذراند و موفق شد ایران را از بلای تجزیه شدن دور نگه دارد. مشهد، پایتخت نادرشاه بود، اما وی زیاد در این شهر زندگی نکرد. نادرشاه حافظهای قوی و ذهنی سریعالانتقال داشت. او هیچگاه غذای سیر نمیخورد و ترجیح میداد گرسنگی خود را با چند دانه نخود بوداده» که همیشه در جیب داشت، فرو بنشاند. در عین حال، هنگام نبرد، شجاع و بسیار تیزبین بود و از کوچکترین موقعیتها، پیروزیهای بزرگ میساخت و تهدیدهای هولناک را به فرصتهایی بینظیر تبدیل میکرد. به دلیل تبحّرش در امور جنگی و شجاعتش در میدان نبرد، سربازان گوش به فرمان او بودند و دستورهای او به سرعت و در کمترین زمان ممکن، اجرا میشد. افزون بر این، نادرشاه تمداری توانمند بود. او میکوشید تا مسائل و مشکلات خود با دولتهای همجوار را از طریق دیپلماتیک حل کند و تا زمانی که گرهی با دست باز میشد، به سراغ دندان نمیرفت. نادرشاه با همین شیوه توانست در برخی مقاطع تاریخی، با عثمانیها به توافق برسد و در تقابل با دشمنانش، از نیروی نظامی و موقعیت آنها، علیه یکدیگر استفاده کند. با این حال، گاه پیش میآمد که برای دفاع از مرزها یا ادب کردن دشمنان، چارهای جز دست زدن به عملیات نظامی نبود و نادرشاه، در چنین مواقعی، با قدرت تمام وارد معرکه میشد؛ چنان که توانست محمدشاه گورکانی، پادشاه هندوستان را با تاکتیکهای شگفتآور نظامی، مغلوب و سپاه او را تار و مار کند. درباره اینکه چرا نادرشاه تصمیم گرفت هندوستان را فتح کند، نظرات مختلفی وجود دارد. برخی معتقدند که او، طبق سنت سلاطین پیشین، همچون محمود غزنوی، هنگامی که از سرکوب یاغیان داخلی آسوده شد، برای کسب غنایم و با طمع دستاندازی به ثروت هنگفت سرزمین هندوستان، فتح آن را در دستور کار خود قرار داد. اما واقعیت آن است که هندیها، خود خشم نادر را برانگیختند و مقدمات حمله او را به سرزمینشان فراهم کردند. شترهای خُمره پوش سپاه ایران، مرکب از ۸۰ هزار مرد جنگی، در دشت کرنال، مقابل سپاه فیلسوار هند صف آرایی کرد. نادر در تاکتیکی دیگر، دستور داد تا خمرههای بزرگی بسازند و آنها را بر شتران بیاویزند و درونشان را از هیزم و روغن آکنده کنند. هنوز در شیپور جنگ دمیده نشده بود که نادرشاه دستور داد توپهای ارتش ایران را به جلوی سپاه منتقل کنند و سپس خمرههای مملو از هیزم و روغن را آتش بزنند. در پی این اقدام، شلیک پیاپی توپهای سپاه ایران آغاز شد و شتران خمرهپوش، ترسیده از حرارت آتش و غرش توپها، هراسان به سمت دشمن دویدند. این اقدام، خط اول لشکر هند را که مرکب از دو هزار فیل جنگی بود، به هم ریخت. فیلها وحشتزده به عقب گریختند و صدها سرباز هندی را زیر دست و پا له کردند. سپاهیان ایران، با فرمان نادر و پیشتازی او، بر لشکر محمدشاه گورکانی تاخت و روز آنها را، چون شب تیره کرد. طبق گزارش میرزا مهدیخان استرآبادی در کتاب جهانگشای نادری»، بیش از ۳۰ هزار سرباز هندی در این نبرد کشته شدند، در حالی که کشتهشدگان و مجروحان سپاه ایران، از ۱۵۰۰ نفر نمیکرد. به این ترتیب، سپاه ایران در اسفندماه سال ۱۱۱۷ وارد دهلی، پایتخت هندوستان شد. رییس علی دلواری کابوس استعمار رئیسعلی دلواری در سال ۱۲۶۱ هجری شمسی در روستای دلوار از توابع تنگستان متولد شد. دوران جوانی او همزمان با حضور گسترده استعمار انگلیس در خلیج فارس بود. وی نقشی کلیدی در قیام جنوب داشت. قیام مردم تنگستان به رهبری وی روی هم هفت سال طول کشید و در این مدت دلیران تنگستانی دو هدف عمده را دنبال میکردند؛ پاسداری از بوشهر و دشستسان و تنگستان به عنوان منطقه ست خود و جلوگیری از حرکت قوای بیگانه به درون مرزهای ایران و دفاع از استقلال وطن. در آغاز جنگ جهانی اول قوای روس از شمال و نیروهای انگلستان از جنوب، ایران را در معرض هجوم قرار دادند. رئیسعلی آمادگی خود را برای دفاع از بوشهر و جلوگیری از پیشروی نیروهای انگلیسی اعلام داشت. قیام دلیران تنگستان علیه اشغالگران آغاز شد و نیروهای م انگلیسی که قریب به پنج هزار نفر بودند در دام دلیر مردان تنگستانی گرفتار آمدند و عده زیادی از مان انگلیسی در این حمله کشته شدند. انگلیسیها مجبور شدند نیروهای کمکی از عراق و هند به بوشهر اعزام کنند و دلوار را به شدت بمباران کردند. جنگ میان دلیران تنگستان به رهبری رئیسعلی از یک سو و نیروهای بریتانیا تا شهریور ۱۲۹۴ خورشیدی ادامه یافت و انگلیسیها نتوانستند بر رئیسعلی و یارانش برتری یابند. رئیسعلی در محلی به نام تنگک صفر» هنگام شبیخون به قوای بریتانیا توسط فردی نفوذی و اجیر شده، از پشت سر هدف گلوله قرار گرفت و در سن ۳۳ سالگی کشته شد. عباسمیرزا؛ فرماندهی که به دلیل عدم پشتیبانی شکست خورد عباسمیرزا از شاهزادگان قاجار و فرزند فتحعلیشاه بود. وی در ۱۶ سالگی به ولیعهدی برگزیده شد و همان سال نیز به آذربایجان رفت و والی آنجا شد. هنگامی که وی ولیعهد و حاکم آذربایجان بود، در طول جنگ اول ایران و روس کشف کرد نیروی عشایری در برابر توپخانه سیار کارساز نیست. بنابراین دست به اصلاحاتی در نیروهای نظامی زد و ۶۰۰۰ سرباز، هسته اصلی این نظام بود که آنان به توپخانه سیار و سلاحهای جدید مجهز بودند، از دولت حقوق مرتب میگرفتند، لباس متحدالشکل داشتند، در سربازخانه ساکن بودند و مشق میکردند و از سوی افسران اروپایی آموزش میدیدند. عباسمیرزا برای تجهیز قشون جدید، یک کارخانه توپسازی، یک کارگاه تولید تفنگ سرپر و دارالترجمهای برای کتب راهنمای نظامی و مهندسی در تبریز بنا نهاد. برای تامین آتیه این تاسیسات نخستین گروه دانشجویان ایرانی را به اروپا اعزام کرد: آنان مم به تحصیل دروس علمی، چون علوم نظامی، مهندسی، اسلحهسازی، طب، نقشهبرداری و زبانهای جدید بودند. عباسمیرزا، سالها فرمانفرمای آذربایجان بود و فرماندهی قشون ایران در سالهای ۱۲۱۸ تا ۱۲۲۸ قمری در جنگهای ایران و روس را نیز به عهده داشت. در این جنگهای ۱۰ ساله در نبردهای نظامی مهمی، چون جنگ اوچ کلیسا پیروز شد و توانست بارها مناطقی از ایران همچون ایروان، قرهباغ، گنجه و شیروان را از روسها پس بگیرد، ولی سرانجام از آنان به ویژه در نبرد سرنوشتساز اصلاندوز شکست خورد. این شکست آنچنان سنگین بود که پس از آن، ایران مجبور به پذیرش پیمان گلستان شد؛ پیمانی که بر اساس آن قرهباغ، باکو، شیروان، داغستان، گرجستان و. از ایران تجزیه شد. عباسمیرزا پس از پیمان گلستان، درگیر جنگ با عثمانیان شد که در این نبرد پیروز شد و سپاه عثمانی را درهم کوفت. سپس در شرایطی که قشون جدیدی بر اساس الگوهای اروپایی برای ایران ایجاد کرده بود، برای بازپسگیری سرزمینهای از دست رفته ایران اقدام کرد. در این جنگها که به دوره دوم جنگهای ایران و روس معروف است، ایران در مراحل ابتدایی به پیروزیهای بزرگی دست یافت، ولی با رسیدن قشون روسیه به فرماندهی پاسکویچ، ایران شکست خورد و حتی تبریز نیز سقوط کرد. به دنبال این نبردها، ایران به پیمان ترکمانچای تن داد که بر اساس آن افزون بر تجزیه ایروان، نخجوان، اردوباد و تالش از میهنمان، دولت ایران، کاپیتولاسیون درباره اتباع روسیه را نیز پذیرفت. شهید مصطفی چمران مصطفی چمران در سال ۱۳۱۱ خورشیدی در خیابان ۱۵ خرداد تهران، بازار آهنگرها، محله سرپولک به دنیا آمد. وی تحصیلات ابتدایی خود را در مدرسه انتصاریه، نزدیک پامنار، گذراند و دوران متوسطه را در دارالفنون و البرز طی کرد. به سال ۱۳۳۲ با رتبه ۱۵ در رشته الکترومکانیک دانشکده فنی دانشگاه تهران پذیرفته شد. سپس با دریافت بورس تحصیلی، در دورههای کارشناسی ارشد (electronic) در دانشگاه تگزاس A&M و دکتری (رشته فیزیک پلاسما و الکترونیک) در دانشگاه برکلی تحصیل کرد. او در تمام دوران تحصیل شاگرد اول بود و از استاد خود مهدی بازرگان نمره بیست و دو (۲۲) را در درس ترمودینامیک دریافت کرد. چمران در ریاضیات و هندسه، آنقدر توانا بود که حریفی نداشت. در درسهای آن روز رایانه آنالوگ، جزو مهمترین و سختترین درسها بود که چمران از آن هم نمره ۲۰ گرفت. او پس از قیام خونین ۱۵ خرداد سال ۱۳۴۲ و سرکوب ظاهری مبارزات مردم مسلمان به رهبری امام خمینی (ره) دست به اقدامی جسورانه و سرنوشت ساز میزند. همراه با بعضی از دوستان مؤمن و همفکر، رهسپار مصر میشود و مدت دو سال در زمان جمال عبدالناصر سختترین دورههای چریکی و پارتیزانی را میآموزد و به عنوان بهترین شاگرد این دوره شناخته شده و فوراً مسئولیت تعلیم چریکی مبارزان ایرانی را بر عهده میگیرد. وی به علت برخورداری از بینش عمیق مذهبی، از ملی گرایی ورای اسلام، گریزان بود و وقتی در مصر مشاهده کرد که جریان ناسیونالیسم عربی باعث تفرقه مسلمین میشود، به جمال عبدالناصر اعتراض کرد. ناصر ضمن پذیرش این اعتراض گفت که جریان ناسیونالیسم عربی آنقدر قوی است که نمیتوان به راحتی با آن مقابله کرد. حضور چمران در لبنان دکتر چمران بعد از وفات عبدالناصر برای ایجاد پایگاه چریکی مستقل و تعلیم مبارزان ایرانی رهسپار لبنان میشود. او در لبنان به کمک امام موسی صدر سازمان امل» را پیریزی میکند و از قلب بیروت سوخته و خراب تا قلههای بلند کوههای جبل عامل و در مرزهای فلسطین اشغال شده از خود قهرمانیهای بسیاری به یادگار گذاشته و همیشه در قلب محرومین و مستضعفین شیعه جای گرفته است. دکتر چمران با پیروزی انقلاب اسلامی بعد از ۲۱ سال هجرت، به وطن بازمیگردد. به معاونت مهندس بازرگان نخست وزیر دولت موقت انتخاب میشود که مساله کردستان روی میدهد و با تلاش و کوشش سعی میکند مساله کردستان را فیصله دهد. در قضیه پاوه قدرت ایمان و اراده آهنین و شجاعت و فداکاری خود را بر همگان ثابت میکند. با فرمان انقلابی امام خمینی (ره) ارتش خود را در ۲۴ ساعت به پاوه میرساند و با فرماندهی دکتر چمران در عرض ۱۵ روز همه شهرها و راهها و مواضع استراتژیک کردستان را به تصرف درمیآورد. بدین ترتیب کردستان از خطر حتمی نجات یافت و مردم مسلمان کرد با شادی و شعف به استقبال این پیروزی شتافتند. دکتر مصطفی چمران بعد از این پیروزی بینظیر و بازگشت به تهران از طرف بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، امام خمینی (ره)، به وزارت دفاع منصوب شد. پس از شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، چمران که نمونه کامل ایثار، شجاعت و در عین فروتنی و کار مداوم و بدون سروصدا و فقط برای رضای خدا بود. نتوانست آرام بگیرد و به خدمت امام امت رسید و با اجازه ایشان و به همراه آیتالله ای که در آن زمان نماینده دیگر امام در شورای عالی دفاع و نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی بود، به اهواز رفت. در شب اول حمله چریکیای را علیه تانکهای دشمن که تا چند کیلومتری شهر اهواز پیشروی کرده بودند، آغاز کرد. مصطفی چمران گروهی از رزمندگان داوطلب را گرد خود جمع کرد و با تربیت و سازماندهی آنان، ستاد جنگهای نامنظم را در اهواز تشکیل داد. این گروه کمکی هم قوت گرفت و منسجم شد و خدمات زیادی انجام داد. ایجاد واحد مهندسی فعال برای ستاد جنگهای نامنظم یکی از این برنامهها بود که به کمک آن جادههای نظامی به سرعت و در نقاط مختلف ساخته شد و با نصب پمپهای آب در کنار رود کارون و احداث یک کانال به طول حدود ۲۰ کیلومتر و عرض یکصد متر در مدتی کوتاه، آب کارون را به طرف تانکهای دشمن روانه ساخت، به طوری که آنها مجبور شدند چند کیلومتری عقبنشینی کنند و سدی عظیم مقابل خود بسازند. این عمل فکر تسخیر اهواز را برای همیشه از سر دشمنان به دور کرد. شهید چمران پیشاپیش یارانش، به شوق کمک و دیدار برادران محاصره شده در سوسنگرد، به سوی این شهر شتافت که در محاصره تانکهای دشمن قرار گرفت. او سایر رزمندگان را به سوی دیگری فرستاد تا نجات یابند وخود را به حلقه محاصره دشمن انداخت. در این هنگام بود که نبرد سختی در گرفت. نیروهای کماندوی دشمن از پشت تانکها به او حمله کردند و او نیز در مصاف با دشمن م، از نقطهای به نقطه دیگر و از سنگری به سنگر دیگر میرفت. کماندوهای دشمن او را به زیر رگبار گلولههای خود گرفته بودند، تانکها به سوی او تیراندازی میکردند و او شجاعانه و بدون هراس از انبوه دشمن و آتش شدید آنها سریع، چابک، به آتش آنها پاسخ گفته و هر لحظه سنگر خود را تغییر میداد. در این درگیری همرزم چمران به شهادت رسید و او یک تنه به نبرد خود ادامه میداد و به سوی دشمن حمله میبرد؛ تا آنکه از دو قسمت پای چپ زخمی شد. با پای زخمی بر یک کامیون عراقی حمله برد و به غنیمت گرفت. او به کمک جوان چابک دیگری که خود را به مهلکه رسانده بود، داخل کامیون نشست و از دایره محاصره خارج شد. دکتر چمران با همان کامیون خود را به بیمارستانی در اهواز رسانید و بستری شد. اما بیش از یک شب در بیمارستان نماند و بعد از آن به مقر ستاد جنگهای نامنظم رفت و دوباره با پای زخمی و دردمند به کار خود پرداخت. حتی در همان شبی که در بیمارستان بستری بود، جلسه می فرماندهان نظامی (تیمسار شهید فلاحی، فرمانده لشکر ۹۲، شهید کلاهدوز، مسئولین سپاه و سرهنگ محمد سلیمی که رئیس ستاد او بود)، استاندار خوزستان و نماینده امام در سپاه پاسداران (شهید محلاتی) در کنار تخت او در بیمارستان تشکیل شد. او در همان حال و همان شب پیشنهاد حمله به ارتفاعات الله اکبر را مطرح کرد. بالاخره در سی و یکم اردیبهشت ماه ۱۳۶۰، با یک حمله هماهنگ و برق آسا ارتفاعات الله اکبر فتح شد که پس از پیروزی سوسنگرد بزرگترین پیروزی تا آن زمان بود. سرانجام مصطفی چمران در سی و یکم خرداد در منطقه دهلاویه حین سرکشی به مناطق و خطوط مقدم بر اثر اصابت ترکش خمپارههای دشمن به شهادت رسید
به گزارش خبرنگار حوزه کلینیک گروه علمی پزشکی باشگاه خبرنگاران؛ عفونت به ورود، رشد و نمو میکروبها یا انگلها در زخم یا یک اندام از موجود زنده (میزبان) گفته میشود؛ عامل عفونت میتواند انواع انگل، ویروس، باکتری و قارچ باشد؛ از علائم وجود عفونت در بدن میتوان به خستگی مزمن بیشتر از سه ماه، درد در ناحیه مفاصل، کاهش مداوم وزن بدن، تعریق شبانه و احساس درد و سوزش در تمام بدن اشاره کرد؛ مصرف برخی مواد غذایی به از بین بردن عفونت کمک شایانی میکند؛ برای بررسی اینکه چه سبزیجاتی میتوانند در نابودی عفونت موثر باشند با حیدر عظمایی محقق و پژوهشگر طب سنتی گفت و گو کردیم که در ادامه مشروح آن را میخوانید.
حیدر عظمایی محقق و پژوهشگر طب سنتی در گفت و گو با خبرنگار حوزه کلینیک گروه علمی پزشکی باشگاه خبرنگاران؛ مصرف آب هویج، سیب، کرفس، چغندر و جعفری را برای مبتلایان به عفونت موثر دانست و درباره طرز تهیه آن اظهار کرد: افراد دچار این عارضه باید ۲ عدد هویج متوسط، یک عدد سیب متوسط، ۲ عدد ساقه کرفس، ۱۰۰ گرم چغندر (لبو) و ۱۵ ساقه جعفری را داخل مخلوطکن بریزند و آب آنها را بگیرند؛ مقدار مصرف آب هویج، سیب، کرفس، چغندر و جعفری روزانه ۲ تا سه لیوان است.
وی درباره طرز تهیه آب اسفناج، جعفری و پیاز بیان کرد: افراد برای تهیه این آب سبزیجات باید ۱۵۰ گرم اسفناج، ۱۰۰ گرم جعفری و ۵۰ گرم پیاز را با هم در مخلوطکن بریزند و آب آنها را بگیرند؛ مبتلایان به عفونت میتوانند روزانه ۲ تا سه لیوان آب اسفناج، جعفری و پیاز را میل کنند؛ همچنین برای رفع عفونت میتوان مخلوط اسفناج، جعفری و پیاز را همراه با غذا میل کرد؛ این ترکیب خونساز بوده و علاوه بر ضدعفونی بدن موجب تصفیه خون هم میشود.
این محقق و پژوهشگر طب سنتی درباره طرز تهیه آب شلغم، کاهو، اسفناج، جعفری و هویج افزود: افراد برای تهیه آب شلغم، کاهو، اسفناج، جعفری و هویج باید ۲ عدد شلغم متوسط، ۲ تا سه برگ کاهو، مقداری اسفناج، ۱۵ ساقه جعفری و یک عدد هویج متوسط را با هم در مخلوطکن بریزند و آب آنها را بگیرند؛ مبتلایان به عفونت میتوانند روزانه ۲ تا سه لیوان آب شلغم، کاهو، اسفناج، جعفری و هویج را میل کنند.
عظمایی درباره طرز تهیه آب زنجبیل، جعفری، سیب و هویج تاکید کرد: افراد برای تهیه این آب سبزیجات باید یک تکه زنجبیل تازه یا یکچهارم قاشق چایخوری پودر زنجبیل خشک، ۱۵ ساقه جعفری، یک عدد سیب متوسط و یک عدد هویج متوسط را با هم در مخلوطکن بریزند و آب آنها را بگیرند؛ مبتلایان به عفونت میتوانند روزانه ۲ تا سه لیوان آب زنجبیل، جعفری، سیب و هویج را میل کنند.
وی تصریح کرد: افراد برای تهیه آب جعفری، کرفس، هویج و سیر باید ۱۵ ساقه جعفری، ۲ ساقه کرفس، ۲ عدد هویج متوسط و ۲ تا سه حبه سیر را با هم در مخلوطکن بریزند و آب آنها را بگیرند؛ مبتلایان به عفونت میتوانند روزانه ۲ تا سه لیوان آب جعفری، کرفس، هویج و سیر را میل کنند.
عظمایی یادآور شد: افرادی که دچار عفونت بدن هستند باید یک قاشق غذاخوری از ترکیب گیاهان آویشن شیرازی، پونه کوهی، گل پنیرک، گل ختمی و اسطوخودوس را به همراه چهار لیوان آب در قوری بریزند و بگذارند به خوبی دَم بکشد؛ مبتلایان به عفونت میتوانند روزانه سه لیوان از این دمنوش را به همراه یک قاشق مرباخوری عسل میل کنند.
دست یابی به آرامش اعصاب و روان تنها با آرامش درونی به دست می آید. همه انسان ها به خصوص مومنان می دانند که یاد خدا آرامش بخش دل ها است و به همین خاطر پناه بردن به خدا را راهی مطمئن برای رفع دلشوره می دانند.
فردی که اعصاب و روان خویش را کنترل نماید ، دیگر خشمگین و ناراحت نخواهد بود. پروردگار عالم یکی از خصوصیات انسان های پارسا و مومن را "کظم غیظ" و عفو از مردم می داند و می فرماید: مومنان به هنگام عصبانیت خشم خود را فرو می برند و از اشتباه مردم در می گذرند و همانا خداوند نیکوکاران را دوست دارد.
بی شک دعا، نیایش، نماز ، توبه، یاد خدا و صبر از موثرترین احیاگران روح و روان انسانی است که موجب رفع دلشوره و استرس می شوند.
دعا و ذکر آرامش بخش انسان ها است. ازجمله رایج ترین دعاهای آرامش عبارتند از :
۱_ "ماشاءَ الله لا حَولَ وَ لا قوّهَ اِلّا باللهِ العَلِیَّ العظیم "
با نیتی صادقانه و قلبی اگر این ذکر را بگویید تاثیر زیادی در کسب آرامشتان خواهید دید.
۲_ میرزا احمد آشتیانی در کتاب هدیه آورده است که علامه طباطبایی صاحب تفسیر المیزان فرموده اند: برای رسیدن به آرامش در حالت نشسته و ایستاده دست خود را روی سینه بگذارید و چندین مرتبه آیه ۲۸ سوره رعد را بخوانید:
"الذّینَ امَنوا و تَطمَئِنُّ قُلوبُهُم بذِکرِ اللهِ اَلا بذِکرِالله تَطمَئِنُ القلوب " آرامش بخش ترین دعا برای آنان که به خدا ایمان دارند.
حجت الاسلام صحفی در این باره روایت می کند: در اواخر عمر علامه طباطبایی از ایشان خواستم تا پیشنهادی جهت آرامش روان بدهند و ایشان فرمود دستت را در حالت ایستاده یا نشسته بر روی سینه ات بگذار و چندین بار آیه "الذّینَ امَنوا و تَطمَئِنُّ قُلوبُهُم بذِکرِ اللهِ اَلا بذِکرِالله تَطمَئِنُ القلوب " را ذکر کن. معنی را می توان به صورت این که : کسانی که ایمان آورده اند و دل هایشان با یاد خدا آرام می گیرد، آگاه باش که با یاد خدا دل ها آرامش می یابد. خلاصه نمود.
در طول روز به تفصیل درمورد نعمت های الهی و الطاف خداوند نسبت به خود فکر کنید و شکر تمامی نعمت هایتان باشید. از پروردگار عالم و اهل بیت (ع) یاری بطلبید و با نیروی مضاعف به زندگی تان بپردازید. آگاه باشید که محبت خداوند نسبت به بندگانش توصیف ناپذیر است و نمی توان آن را محدود کرد. " اَلا بذِکرِالله تَطمَئِنُ القلوب" گواه روشنی است که وجود خدا و حس حضور او مایه آرامش بندگان است. هم چنین با خواندن دعاهای دیگر مفاتیح الجنان هم چون دعای کمیل، دعای ندبه، دعای مکارم الاخلاق، مناجات شعبانیه ، زیارت عاشورا، زیارت جامعه کبیر می توان از نگرانی ها و اضطراب ها دور شد. خواندن قرآن موجب رفع دلشوره و کسب آرامش می شود. سوره هایی نظیر احقاف هر جمعه، مداومت بر سوره های قدر،عصر و هم چنین آیت الکرسی نیز در آرامش شما بی تاثیر نخواهند بود.
مداومت بر استغفار و گفتن ذکر استغفر الله ربی و اتوب الیه و ذکر لا حول و لا قوه الا با الله العلی العظیم نیز بر رفع پریشانی بسیار موثر است.
حلبی روایت می کند که فردی نزد امام جعفر صادق علیه السلام رفت و گفت: زمان تنهایی وحشت زده می شوم و غم و اندوه مرا فرا می گیرد ولی در بین مردم چنین حسی ندارم.
امام فرمود: در ابتدا دستت بر روی قلبت بگذار و بگو: بسم الله .
بعد دستت را بر روی قلبت کشیده و ۷ مرتبه بگو:
أَعُوذُ بِعِزَّةِ اللَّهِ وَ أَعُوذُ بِقُدْرَةِ اللَّهِ وَ أَعُوذُ بِرَحْمَةِ اللَّهِ وَ أَعُوذُ بِجَلَالِ اللَّهِ وَ أَعُوذُ بِعَظَمَةِ اللَّهِ وَ أَعُوذُ بِجَمْعِ اللَّهِ وَ أَعُوذُ بِرَسُولِ اللَّهِ وَ أَعُوذُ بِأَسْمَاءِ اللَّهِ مِنْ شَرِّ مَا أَحْذَرُ وَ مِنْ شَرِّ مَا أَخَافُ عَلَی نَفْسِی
آن شخص آن چنین کرد و بعد گفت به لطف خدای متعال ترس و وحشت از من زدوده شد و به آرامش رسیدم. (بحار الانوار ج ۹۵ ص ۱۳۸)
برای افزایش حوصله و صبر خود هرشب قبل از خواب سوره مبارکه عنکبوت را قرائت کنید.
هم چنین امام صادق ( ع) در روایتی فرموده است که در شگفتم برای فردی که از ۴ چیز می ترسد ، چگونه به ۴ کلمه پناه نمی برد!
بی شک همه ما انسان ها در بسیاری از اوقات زندگی خود دچار اضطراب و نگرانی می شویم و به همین جهت لازم است تا بدانیم در این شرایط باید چه کنیم. امید است با خواندن آموزه های دینی و دعاهای گفته شده آرامش به عنصری جاویدان و همیشگی در زندگیتان تبدیل گردد.
ماست: ماست حاوی آب است که البته خیلی ها راغب به مصرف آن نیستند. این در حالی است که این مایع حاوی پروتئین، ویتامین ب ۱۲ و فسفر است. پس ماست را با آب موجود در آن مخلوط کنید و از حرارت دادن آن با غذاها نیز اجتناب نمایید چون باکتری های مفید موجود در آن، در اثر حرارت از بین می روند. گوجه فرنگی: لیکوپن موجود در گوجه فرنگی ضد سرطان و ضد بیماری های قلبی است اما بهتر است برای بهره بردن از این فواید، گوجه فرنگی را بپزید.
مارچوبه: این سبزی ارزشمند را آب پز نکنید. این کار باعث خارج شدن ویتامین ث موجود در مارچوبه می شود. بهتر است این سبزی را بخارپز و در نهایت کبابی کنید. آب مارچوبه را که بخارپز شده، دور نریزید و از آن برای تهیه سوپ و سس استفاده کنید تا از ویتامین ها و مواد معدنی موجود در آن بهره ببرید.
دانه کتان: این غلاف حاوی تعداد زیادی از خواص درمانی است ضمن این که منبع غنی از فیبر، امگا ۳، و لیگنان؛ ماده شیمیایی گیاهی نیز محسوب می شود که خاصیت ضد سرطان دارد. بدن ما قادر به هضم این دانه نیست و بنابراین برای استفاده از خواص تغذیه ای آن، این دانه را آسیاب کنید تا بخش های ارزشمند آن از بین نروند. چای سیاه: قبل از این که مقادیری شیر به چای خود بیفزایید، این را بدانید که مطالعات نشان داده اضافه کردن لبنیات به چای سیاه، خواص آنتی اکسیدانی چای را از بین می برد. پروتئین های شیر به ترکیب موجود در چای سیاه که کاتچین نام دارد می چسبد و ترکیبات مفید چای را از بین می برد.
کلم بروکلی: این نوع کلم سرشار از ویتامین ث، کلروفیل، آنتی اکسیدان ها و ترکیبات ضد سرطانی است. بنابراین آن را به شکل بخارپز و یا آب پز مصرف کنید و از سرخ کردن آن بپرهیزید تا باعث از دست رفتن مواد مغذی موجود در این سبزی نشوید.
توت فرنگی: چاقو زدن به توت فرنگی و یا خرد کردن آن، منجر به کاهش جذب ویتامین ث و آنتی اکسیدان های موجود در این میوه می شود. ویتامین ث موجود در توت فرنگی به نور و اکسیژن حساس است و وقتی در معرض آنها قرار می گیرد، سیر از بین رفتن دارد. اگر قرار است میوه هایی مثل توت فرنگی را خرد کرده و بعد مصرف کنید، بهتر است اصلا قید خوردن آن را بزنید.
سیر: برعکس توت فرنگی که حاوی ویتامین ث بوده و در برابر نور حساس است، آلیسین موجود در سیر که خواص ضد سرطانی دارد، با قرارگیری در معرض نور و هوا، بیشترین میزان اثربخشی را دارد. سیر را خرد کرده و بعد آن را به مدت ۱۰ دقیقه در معرض هوا قرار دهید.
غلات کامل: غلات کامل و حاوی سبوس مانند انواع لوبیا، حاوی آنتی اکسیدان هایی به نام فیتات هستند که به ویتامین ها و مواد معدنی در غذاها متصل می شود و از جذب آنها جلوگیری می کند. پس همیشه این غلات را قبل از مصرف در آب قرار دهید و بگذارید مدتی سپری شود تا فیتات موجود در آنها از بین برود.
علت این همه رنگی که خداوند در تکتک میوهها قرار داده بیحکمت نیست و هر رنگ خواص مفیدی برای بدن دارد. انگور یک میوه بهشتی است و خواص فراوانی دارد.
دانههای سبز یا قرمز انگور خاصیتهای جادویی دارند و در درمان بسیاری از بیماریها تاثیرگذارند. به گفته پزشکان، انگور سربازی است که به جنگ بیماری های قلبی میرود و ضمن افزایش انعطاف و سلامت ماهیچههای قلب، به کاهش کلسترول و فشار خون کمک میکند.
این میوه در مورد حفظ سلامتی قلب ن بهتر از مردان عمل می کند و به همین دلیل مصرف آن به طور ویژه برای ن توصیه میشود.
انگور از آن دسته میوههایی است که مقادیر قابل توجهی آنتیاکسیدانت در خود گنجانده و یک ضد سرطان قوی به شمار میآید. گفتنی است دانشمندان اخیرا به این نتیجه رسیدهاند که انگور از ابتلا به آایمر جلوگیری میکند.
علاوه بر این یک خبر خوش دیگر هم برای طرفداران انگور وجود دارد و آن خاصیت ضد پیری این میوه است که پس از تحقیقات متعدد به اثبات رسیده است. انگور از پیر شدن سلولها جلوگیری میکند.
توجه داشته باشید که آب انگور هم به اندازه خود آن و حتی بیشتر از آن برای سلامتی بدن مفید است و پزشکان علاوه بر نوشیدن آب انگور، خوردن میوه آن راهم تاکید میکنند.
خواص گوناگون انگور
در میوهها ترکیبهایی به نام فیتوکمیکال وجود دارد. این ترکیبها جزو سیستم ایمنی گیاه محسوب میشود. سیستم ایمنی، گیاه را که در معرض آفات، قارچها و انگلها قرار دارد از دسترس آفات حفظ کرده و مولد عطر، طعم و رنگ گیاهان است. دیده شده انگورهایی که رنگ بنفش و قرمز دارند حاوی مادهای به نام آنتوسیانین هستند.
این ماده در تمشک هم وجود دارد که وقتی وارد بدن میشود، میتواند از بروز مشکلات بسیاری نظیر ناراحتیهای قلبیعروقی، گرفتگی عروق، ه شدن خون و در نهایت حتی دیابت پیشگیری کند. به همین دلیل است که میتوان از خواص منحصر بهفرد انگور رنگی نسبت به انگورهای زرد به وجود آنتوسیانین اشاره کرد.
هر چه رنگ انگور پررنگتر باشد، غلظت فیتوکمیکالها در آن بیشتر بوده و انگورهای حاوی هسته نیز اگر هسته آنها خورده شود؛ خود هسته میتواند حرکات روده را بهویژه در افرادی که مشکل یبوست دارند، کنترل کند.
البته این افراد باید مایعات فراوانی هم مصرف کنند. وقتی این ماده خورده میشود، ضدالتهاب بوده و به ویژه در افرادی که دچار تصلب شرایین هستند و مشکلات التهابی دارند سبب بهبود حالت میشود.
خاصیت دیگری که این میوه دارد این است که اجازه نمیدهد پلاکتها در خون به هم بچسبند و از گرفتگی عروق پیشگیری میکند. ضدسرطان بوده و خاصیت ضدپیری هم دارد و سلولها را از گزند رادیکالهای آزاد که عامل پیر شدن سلولها هستند، محافظت میکند.
در ضمن حافظ سیستم قلب و عروق بوده و از ه شدن خون در عروق قلب پیشگیری کرده و در عین حال خاصیت فیتواستروژنی هم دارد یعنی آنتیاکسیدانی است که نه تنها خواص ضدسرطانی دارد بلکه تا حدی حالت استروژنی ضعیفی هم ایجاد میکند.
در کل مصرف انگورهای رنگینتر میتواند برای بدن مفیدتر باشد و به عبارت سادهتر تمام میوهها و سبزیجاتی که به رنگ نارنجی، قرمز یا بنفش هستند، خاصیت آنتیاکسیدانی و ضدپیری بیشتری داشته و مفیدند.
سوال اغلب دیابتیها
برخی افراد میگویند قند انگور میتواند سبب چاقی یا افزایش قندخون شود. اما این تفکر اشتباهی است فرد مبتلا به دیابت با توجه به کالریای که برای او تجویز شده و گفته شده که مثلا در روز میتواند 3 واحد میوه مصرف کند، میتواند یک واحد آن را انگور انتخاب کند و سایر واحدها را از دیگر میوهها بهره بگیرد تا نوسان قندخون کمتر باشد.
این موضوع هم که گفته میشود انگور چاقکننده است درست نیست. قند انگور هم مانند سایر میوهها است و میتواند مانند یکی از واحدهای میوه در طول روز مصرف شود. قند موجود در انگور به ویژه انگور خشک یا کشمش میتواند از کاهش شدید قندخون و نوسانهای آن پیشگیری کرده و دقت و تمرکز را به ویژه در دانشآموزان در فصل امتحان افزایش دهد.
انگور خون را تصفیه میکند
وقتی ما دارویی مصرف میکنیم یا مواد سمی وارد بدنمان میشود در کبد یکسری آنزیمها یا ترکیباتی وجود دارد که این مواد سمی را از خون پاک میکند.
جالب اینجاست که خوردن انگور از هر نوعی به دلیل فیتوکمیکالهایی که دارد باعث میشود آنزیمهایی که در کبد نقش سمزدایی دارند، بیشتر تولید شده و اصطلاحا سبب تصفیه خون و سمزدایی از آن شود. انار و تمشک هم همانند انگور همین خاصیت را دارند.
آیا آب انگور جایگزین مناسبی برای انگور است؟
آبمیوههای صنعتی موجود در بازار هیچ کدام از میوههای طبیعی تهیه نشدهاند مگر اینکه شما آبمیوه نکتار تهیه کنید که تکههای میوه در آن دیده شود. شربت انگور یا آبمیوههای صنعتی حاوی اسانس بوده و به هیچ عنوان جایگزین مناسبی برای انگور نیست. حتی اگر آب انگور در منزل تهیه شود چون هسته و پوسته آن جدا میشود عملا قابلمقایسه با انگور کامل نیست.
آبغوره نه لاغر میکند نه چربی خون را پایین میآورد
غوره همان انگور کال است. طعم آن هم ترش است. در واقع میوهها هر چقدر بیشتر میرسند، قندشان بالاتر میرود. در واقع قند غوره کمتر از انگور رسیده است. البته این مساله دلیل بر آن نیست که بگوییم غوره هیچ قندی ندارد و نمیتواند سبب نوسانهای قندخون شود. مصرف هرازگاه غوره مشکلی ایجاد نمیکند.
غوره معمولا به شکل آبغوره مصرف میشود و چون جلوی آفتاب میماند و حرارت میبیند ویتامین C نداشته و تنها طعمدهنده است. به عبارت دیگر آبغوره هیچ خواصی برای بدن ندارد.
عدهای از افراد برای پایین آوردن چربی خون، آبغوره میخورند. این تفکر به هیچ عنوان صحیح نبوده و آبغوره نمیتواند چربی و قندخون را پایین بیاورد. برخلاف تصور عموم که مصرف ناشتای آن سبب لاغری میشود باید گفت آبغوره نه تنها لاغر نمیکند بلکه مخاط دستگاه گوارش را هم تخریب میکند.
بهترین شیوه شستن انگورهای ریز بنفش
برای شستن انگور، توت و توتفرنگی بهتر است میوه را نیم ساعت در آب خیسانده و بعد بشویید. شاید این سوال مطرح شود که خیس کردن میوه سبب میشود ویتامین C آن از بین برود. واقعیت امر آن است که این موضوع آنقدر نیست که سبب خارج شدن کامل ویتامین C شود.
درباره این سایت